جمعه، فروردین ۲۸

غرور افغانی ، غرور چینایی

فروشگاه الدی


از course آموزش زبان آلمانی برآمدم ، صنف کنار ما که دروازه اش باز بود ، پر بود از دانشجویان . کنجکاوانه از کنارش تیر شدم وبه آموزگارمان گفتم : چقدر شلوغ بود . با حالتی که هیچ تعجبی در آن نبود جواب داد : کورس زبان چینایی هست .
در روزنامه ها خوانده بودم که باید به فرزندانمان چینایی بیاموزیم اما هرگز فکرش ره نمی کردم که این موج ای قدر زود به ساحل برسد . به خاطر نوع برنامه ای که اینجا شاملش هستم کمتر با خارجی های غیر افغان می آمیزم . اما چند تا چینایی که در ساختمان ما هست ، همیشه در نگاههای من انسانهایی آرام ، سخت کوش و ساده پوش به نظر می رسند . البته این آرامش آنها نه به مفهوم ناتوانی که یک نوع فرهنگ جمعی شان می باشد . در شرایطی که بانک جهانی مقدار رشد اقتصاد جهان ره بعد از شش دهه برای اولین بار به مقدار صفر پیش بینی کرده است این اژدهای خفته شرق برای سال روان حدود هشت درصد رشد اقتصادی ره تخمین زده است .
اما طبیعت مردمان همسایه غربی این اژدها، افغانستان، کمی فرق می کند . افغانهای زیادی هستند که مقیم آلمان می باشند . چه آنانی که از طریق روسیه و در زمان جنگ با روس به اینجا پناهنده شده اند و چه آنانی که بعد ها در زمان طالبان یا مجاهدین خود ره به اینجا رسانیده اند و متاسفانه بسیاری از این هم وطنان ما همچون دیگر پناهندگان از حق social و از عرق جبین آلمان ها نان می خورند . مقصدم از این مقدمه این است که در چند ماه تجربه من در این جا چندین بار از دهان افغان های خودمان شنیده ام که به جانب مقابل خود به نشانه تحقیر گفته است :
« اَلدی خورَک » ! . و این تحقیر چنان به مذاق افغان مقابل بد می نشیند که گویا کابلی شهر نشین به کابلی دیگه گفته باشد : اطرافی ! . و اما اَلدی ( ALDI ) نام فروشگاهی بزرگ و زنجیره ای است که در تمام سطح اروپا پراکنده شده است و مشخصه آن ارزان بودن اجناس آن است که این ناشی از توزیع انبوه ، گاهاً کیفیت متوسط و نه چندان بالای اجناس آن می باشد ، و بعد از چاشت ها که به این فروشگاه می رویم چنان ازدحام می باشد که جای سوزن انداختن نیست . اما هر چه باشد این کیفیت برای یک افغان بسیار است . برای افغانی که امروز بیوه های پایتختش باید سر هر ماه پیش ماموران ملت در وزارت شهدا و معلولین عشوه کنند تا از دو نیم هزار افغانی معاش ماهیانه آنها کمتر دزدی شود. حتی برای آن افغانی که از restaurant خود در اینجا برخاسته ، می رود وزیر می شود برای او هم این کیفیت باید قابل قبول باشد .
در راه که می آمدم با خودم فکرمی کردم که آیا از خاکستر این افغانها می شود که دوباره مولانا ، ابن سینا ، سنایی و ... بر خیزد . من که دور از ذهن می بینم . بسیار دور .

............................................................
پ.ن. : « الدی خورک » به کسی اطلاق می شود که سودای خود ره از الدی خریداری کند و جالب اینجاست که تجربه من نشان داده همان جنس الدی در فروشگاه دیگه گاهاً تا دو برابر گران تر بوده است !

۶ نظر:

M گفت...

دوست عزیز
ممنون، شما را بعنوان اولین پیوند صفحه‌ام سلام میدهم.

jawid گفت...

با سلام خدمت استاد محترم
چه ظریفانه اشاره رفتید به نقطه قوت ما مردم(افغانها)من معتقدم اگر ما اندگی در دنیا مطرح میبودیم...خدا می دانه که چه کارهای که نه می کردیم....من بارها در میان دوستان روشن فکر افغانی نشسته ام وقتی سخن از مردمان دیگر بخصوص مغولهای شرق می شود چیزی که صفات بد است را تقدیم انها می کنند اما نگشت را بازهم بسوی خود نشانه نه می روند....شما موفق باشید

کاکه تیغون گفت...

سلام
از این خاکستر حتماً مولانا های برخواهند خاست مولاناتر از شیخ محسنی، ملاعمر، مولاناسیاف و ...

رضا فرزام گفت...

سلام عزیز
این مطلب را زیبا نوشته بودی.خوشم آمد.
خاکستران خاک دیگر خیلی آلوده شده است فکرکنم سرشت بزرگان مثل مولانا وسنائی و... با چنین خاک آلوده سرسازگاری ندارد
موفق باشی

شکریه عرفانی گفت...

سلام
و دروود به اندیشه نازک و نگاه منتقدت.نوشته ات را درک کردم به دلیل بودن در بین افغانهایی از همین دست که یاد کرده ای .
شعور حساس و ارزشمندت را می ستایم و قلمی روشنتر و برنده تر برایت ارزو میکنم

حسین رضایی گفت...

سلام.من هم امیدی ندارم که از خاکستر افغانها مولوی و ........دیگری بلند شود/